صراط زنجان

تبیین ماهیت گفتمان انقلاب اسلامی و نقد خرده گفتمان های غیر انقلابی

صراط زنجان

تبیین ماهیت گفتمان انقلاب اسلامی و نقد خرده گفتمان های غیر انقلابی

✍️محمدجواد نوروزی
دانشیار مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی


شخصیت علمی آقای فیرحی را از دو منظر می‌توان مورد بررسی قرار داد؛ بعد اولی که در شخصیت ایشان می شود به آن پرداخت به لحاظ تبار شناسی و جریان شناسی است.

مهم ترین مسأله‌ای که جریان روشنفکری از عصر فتحعلی شاه تاکنون با آن روبرو بوده این است که چطور می توان از وضعیت کنونی که کشور در آن قرار دارد خارج شد و به مدرنیته رسید به صورتی که ظاهر دین حفظ شود اما به لحاظ فکری و مبنایی ذیل مدرنیته تعریف بشویم.

براین اساس رویکردهای مختلفی توسط جریان روشنفکری مورد توجه قرار می گیرد؛ رویکرد اول نقد دین است، به گونه‌ای که به تبیین مبانی فکری غرب به عنوان الگوی پیشرفت در عرصه های مختلف به ویژه در عرصه نظامی، سیاسی و اقتصادی و دیگر عرصه ها پرداخته می‌شود.

رویکرد دوم تأویل مفاهیم غیر دینی در قالب مفاهیم دینی و استدلال دینی برای مفاهیم غربی است و شاید بتوان میرزا ملکم خان را پایه‌گذار این روش دانست که معتقد بود در جامعه دینی نمی‌توان به مواجهه مستقیم با مبانی دینی رفت.

اگر این خط تبارشناسی را تا به امروز امتداد دهیم خواهیم دید در زمان ما سعی شده است این تأویل با رویکرد فقهی، فلسفی، ناسیونالیستی و یا ایران‌شناسی آقای طباطبایی مورد توجه قرار بگیرد و در عصر مشروطه علمایی چون مرحوم نائینی و شیخ فضل‌الله سعی کردند این مواجهه مدرنیته با مفاهیم دینی را با تصرف در تفکرات مدرنیته و حفظ سیادت اسلام حل و فصل کنند.


بعد دوم شخصیت آقای فیرحی جنبه فکری ایشان است؛ وی تلاش می‌کند مفاهیم و مؤلفه‌های غربی را با چارچوب فقهی مورد تبیین قرار دهد و نقد وی به سروش و امثال او این است که چرا این افراد دستگاه فقه را نادیده گرفته اند، چرا که فقه مهمترین دستگاهی است که می شود از آن برای تعدیل مفاهیم غربی و ارائه مبانی و مؤلفه ها و مبانی غربی در چارچوب فقه و با روکش فقهی بهره برد.

بنابراین، این نکته که برخی تفکر فیرحی را استمرار تفکر مرحوم نائینی و مرحوم طالقانی می دانند به هیچ وجه درست نیست و مرحوم نائینی و شیخ فضل‌الله نوری از موضع فقه اجتهادی به مواجهه با مدرنیته برخاستند و تنها تفاوت این دو در تحلیل آنها از موقعیت زمانه بود و استمرار تفکر شیخ فضل‌الله و نائینی به حکومت ولایت فقیه می انجامید.

البته جریان روشنفکری تلاش می کند مرحوم نائینی را به نفع مبانی فکری التقاطی خود مصادره کند اما مطالعه در شیوه مرحوم نائینی و مواجهه واقع بینانه با اندیشه وی، ما را به نقطه ای که روشنفکران معاصر بر آن ایستاده‌اند نمی رساند.

با مداقه در سلوک شخصیتی آقای فیرحی این نکته را خوهیم یافت که وی بیشترین تأثیرپذیری را از دکتر بشیریه دارد و در یک کلام می توان گفت خاستگاه فکری وی مدرنیته است و تلاش می کند هر مسأله ای را با نقطه عزیمت مدرنیته آغاز کند و مؤلفه‌های فکری غربی که پس از رنسانس شکل گرفته است برای او اصالت دارد و از فقه به عنوان یک دستگاه فکری در خدمت توجیه مبانی فکری غربی استفاده می کند.

پشتوانه  تئوریک نظریه نظام انقلابی، اسلام ناب است در مقابل نظریه اسلام غیر انقلابی که حاصل آن دموکراسی است و دو نوع اسلام از آن می تواند متولد شود، «اسلام متحجر» و «اسلام سکولار یا اسلام رحمانی» که آقای فیرحی در قالب اسلام سکولار می گنجد.

اگر ما مجموعه آثار و نوشته‌های ایشان را مورد بررسی قرار دهیم به هیچ وجه بین خود و جریان روشنفکری سکولار که مصادیق آن امثال سروش، شبستری و دیگران هستند، مرزبندی نمی‌کند و مواجهه او با این افراد مواجهه شکلی است به این معنا که از دریچه فقه باید ورود کرد یا از دریچه ای دیگر.

یکی از اصول انقلاب و اسلام ناب مرزبندی با نظام سلطه است و فیرحی تلاش می کند این ویژگی و اصل را به شدت کمرنگ کند و سعی می‌کند اندیشه انقلاب اسلامی را در ذیل مدرنیته معرفی کند؛ بنابراین چیزی تحت عنوان علوم اسلامی نخواهیم داشت و از اساس تقسیم بندی علوم انسانی به اسلامی و غیر اسلامی بی معنا خواهد بود.

در اندیشه فیرحی فقه هم به دستگاهی برای موجه سازی مبانی فکری مدرنیته و مفاهیمی که در دانش سیاسی وجود دارد، فروکاسته شده، بنابراین دانش همان چیزی است که در غرب رشد و نمو یافته و تنها کاری که ما در قبال دانش می توانیم انجام دهیم بومی سازی است و این بومی سازی به معنای داشتن یک دانش مستقل نیست؛ 
بنابراین فیرحی خود را پل سازی معرفی می کند که به عرفی سازی مبانی تفکر غرب می پردازد.

اگر از دیدگاه مبانی امام و انقلاب اسلامی به عملکرد فیرحی بنگریم شاید داعیه داری او برای اسلام از یک سو و تئوری پردازی برای جریان اصلاحات از سوی دیگر نشانه تناقض رفتاری او باشد اما اگر به دیدگاه تئوریکی که وی نظریه پرداز آن است توجه کنیم و سلوک علمی و عملی او را زیر نظر بگیریم خواهیم دید که هیچ تناقضی در رفتار وی وجود ندارد چرا که اسلامی که فیرحی داعیه دار آن است تقویت کننده جریان فکری سکولار به سردمداری اصلاحات است.


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی